-
[ بدون عنوان ]
1399/03/02 21:16
اخرین مطلبم فروردین نودوهشت بودو الان ..... سخت میگذرد اما میگذره سریع به چشم بر هم زدنی ... هرسال برام تکرار سال قبل شده انگار نحسی این عیدهای نحس همچنان ادامه داره !!! با وجود اینستاگرام هنوزم کسی هست رغبت خواندن وبلاگ داشته باشه؟؟ دیگه بلاگر شده خودنمایی دد اینستاگرام فعلا نمیتونم بنویسم شاید برگشتم نوشتم
-
1398/04/18 08:40
بلاگ اسکای احمق کلی نوشتم چیکارش کردی
-
فروردین نودوهشت
1398/01/29 17:34
به به چه عیدی بود رررریدددددد کار به سیل و این چیزاش ندارم که غم انگیزِ ،مرگ انسانها با هر جنس و رنگ و مذهبی ناراحت کننده س ولی درمورد خودم خیلی مسخره بود ساکن ....مثل مرداب :(
-
سال جدید
1397/12/29 20:12
۵ ساعت مونده تا سال هزارو سیصدونودو هشت بی انگیزه جلوی تلویزیون لم دادم و علیخانی میبینم ... یکی هم نوحه میخونه. دندونمم درد میکنه.... سالی که نکوست از بهارش پیداس
-
اسفند نودهفت
1397/12/16 14:07
چقدر گاهی آدمِ بدی میشوم ولی انگار هیچ وقت آدم خوبی نمیشوم ولله ... آخه ب تو چه که خدا چطور جواب کیو چطور میده ... زن بیچاره خدا چه تو دهنی بدی بهش زد ، خب اصلا به من چه بی هدف مینویسم بی هدف زندگی میکنم انگار زندگی نمیکنم فقط زنده ام ... تنها کارم شده ماه به ماه برم اقدسیه ، اونم برای ترمیم ناخنام همین... توی سن کم...
-
[ بدون عنوان ]
1397/09/10 00:57
مطمئنم کسی نمیخونه خب چه انتظاریه ، نویسندم ؟؟ شاعرم؟؟ چیکاره م؟؟؟ دستامو زیر چونه ام گذاشتم و منتظرم ببینم،خدا جواب ms"H" چطور میده!!!!!!؟؟؟؟ یعنی خدا جوابشو نمیده؟
-
هیچ
1397/07/12 15:52
زندگی را باید زندگی کرد.... آنطور که دلت میگوید ، نه مثل من آنطور که مشق شد برایم
-
بازم من بدون هدف ...هه
1397/06/21 02:27
بلاخره بعد از دو سه سال و اندی با لب تاب اومدم به وبلاگم سر زدم واااای خودا تایپ هم یادم رفته خوب شرو ور بسه ... جالب بود برام قالب وبلاگم ک واسم سفارشی درست کرده بودن نمیدونم چررااا ریده شده ....جدیدا بی ادبم شدم... چه حس خوبی اینجا باز با لب تابم مبنویسم غم دلار خدا تومنی از یادم برفت خدایی من فک کنم بدبخت ترین آدم...
-
یادم رفته...
1397/06/07 14:43
امروز چندمه؟؟؟ باید صبر کنم وقتی این پست رو انتشار دادم با تاریخش بفهمم چندم و چند شنبه است ....مسخره س نه ؟؟؟!!!! کسی هست هنوز با وجود اینستاگرام عوضی و تلگرام بیشعور وبلاگ بخونه ...خب نه نیست ! داشت یادم میرفت اومدم چی بنویسم آهنگ" عمدا سینا شعبانخانی " روزهایی توی قلبم تداعی کرد که مینوشتم میخوندم و هنوز...
-
پنجم مرداد نود و هفت
1397/05/05 20:57
فکر نمیکردم هنوز باشن کسایی که منو فراموش نکردن ...شاید تعجب کرده باشم شاید جا خورده باشم شایدم خوشحال شدم نه نه ... بیشتر غمگین شدم ...این چندتا حس باهم کسی میدونه چه حسی میشه؟؟؟ پ.ن: از موقعیت فعلیم خیلی غمگینم انگار ته یه چاه عمیقم که خودم با طناب خودم رفتم
-
[ بدون عنوان ]
1396/01/12 11:47
سال نو مبارک نمیدونم واژه ی امید بخشی هست یا خنده دار توکل ب خدا تنها کسی ک همه چی در دستشه گاهی بدجوری تو دهنی زده هرازگاهی هم نیم نگاهی برابر همه ی خوشی های عالمه نثارم کرده شکرت
-
جمعه دوم مهرماه هزاروسیصدونودو پنج
1395/07/02 19:46
دی پارسال تا الان چه اتفاقهایى که نیفتاده اوووووووو.... حوصله نوشتن ندارم مثل قدیما واقعا سن و سال توى حتا وبلاگ نویسى هم تاثیر داره... چه زود همه چى تغییر میکنه یه زمانى نچندان دور ما به اینترنت وصل میشدیم ده دقیقه باید صداى کانکت شدن بوق عجیب و غریبِ تلفن خونه ب اینترنتو میشنیدیم بعد ده دقیقه هم جون میکند تا سایت...
-
شهرزاد
1394/10/23 01:48
قبلنا خوره فیلم و سریال داشتم ... خیلی وقته هیچ فیلمو و سریالی نمیبینم... چند وقت پیش تنهایی لیلا چند قسمتی دیدم که اونم برای من یه سریال تو زرد از آب دراومدو نصفه نیمه ندیدم... تا امروز که خدایا منو ببخش ۱۳ قسمت شهرزادو خریدم ۲تومن جذابه خیلی سریال محشریه ... یه جورایی شاید از نزدیک خیلیا این صحنه ها رو دیده باشن...
-
[ بدون عنوان ]
1394/10/21 12:25
از بس کانالای ارتباطی هست دیگه کمتر کسی یادش می افته یه زمانی وبلاگ نویسی چه عالمی داشت ... من دنیاشو دوست دارم دوست داشتن ک از سر دل نباشه و از ته دلت باشه رهاش نمیکنی .. نه تنها نوشتن توی این صفحه هرچیزی و هرکسی... دله دیگه ... اومدم بنویسم خودمو سپردم دست خدا فردا روزی یقمو نگیره بگه چرا ال کردی چرا بل کردی ... چون...
-
جابجایی
1394/08/29 19:47
ﻗﻀﺎﻭﺗﺖ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ﺁﻧﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻗﺎﺿﯽ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ ﺣﮑﻢ ﻣﯿﺪﻫﻨﺪ ﺁﻧﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺣﺎﮐﻢ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ ﭘﯿﺶ ﺑﯿﻨﯿﺖ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ﺁﻧﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﭘﯿﺸﮕﻮ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ ﺍﺯ ﺣﺲ ﺍﺕ ﻣﯿﮕﻮﯾﻨﺪ ﺁﻧﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺭﺍ ﻧﻤﯿﻔﻬﻤﻨﺪ ﺗﺤﻘﯿﺮﺕ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ﺁﻧﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺧﻮﺩ ﺣﻘﯿﺮﻧﺪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﺎﺯﯼ ﻣﯿﮕﯿﺮﻧﺪ ﺁﻧﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﺎﺯﯾﭽﻪ ﺍﻧﺪ ﺍﺯ ﻋﺸﻖ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ ﺁﻧﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ ﺍﺯ ﺻﺪﺍﻗﺖ ﻣﯿﮕﻮﯾﻨﺪ ﺁﻧﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺻﺎﺩﻕ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﻣﻦ...
-
پاییز امسال
1394/06/30 23:19
من دختر قوی ای هستم . ولی دیگه شونه هام خسته شدن . کاش می فهمیدی ... کاش می فهمیدین ... دلم می خواد تو قطره هایِ بارونِ پاییزِ امسال غرق بشم و برم ... برم ... برم ... برم ... به یک جای دور ... خیلی دور ... جایی پر از ناشناسی ... آسودگی ... رهایی ... بی فکر ... بی هیاهو ... شاید ... روزی ... با بهاری ... باریده بشم ......
-
...
1394/06/05 21:46
اگر روزى کسى مهربانى تو را ارج ننهاد و به تحقیر فرشته ى مهربان خطابت کرد باید سکوت کنى باید سکوت کنى و یاد بگیرى چگونه وجودت را از گزند همه ى کلمات زشت محافظت کنى و فکر کنى دیگر هنگام آن است که به ایستى در مقابلِ همه ى واژه هایی که با چشم هاى بسته همه ى خوبى هاى تو را مسخره مى کنند از فرط خشم یا ناکامى هایى که مسببش...
-
[ بدون عنوان ]
1394/06/05 00:40
چه خوبه آدم یه جایی داشته باشه که پرینت نخاد پیگیری نخاد دیروز خیلی اتفاقی توی تلویزیون دیدم یارو گفت :آبروی مومن حرمتش از خونه ی خدا واجبتره... هرگز این جسارتو نکردم امیدوارم کسی هم اینکارو با آبروی من نکنه حرف نگفته زیاد دارم برای دل و جانی که به گوش بشینه ولی انگار دل دیگه کار نمیکنه گوشی که دروازس و چشمی که حیض...
-
نو
1394/05/01 21:22
دوست دارم از نو شروع کنم ولی انگار خیلی دیر شده :( دستمو بگیر تا از سر بگیرم همه از دست داده هامو...
-
.
1394/04/03 19:08
آتیش تو نفسامه درد توی خاطره هامه عادت کررررردم عزیزم دردامو تو خودم بریزم تو میگی اشکامو پیش کی بریزم ؟؟؟ میفهمی چی میگم؟؟!!
-
میگذره
1394/01/24 22:23
نمیدوووونم چیمیخامو دارم چیکار میکنم توکل کردم به خدا و یاعلی گفتم یه حرکت کردم ببینم چی میشه خودمو سپردم بهش... سخت میگذره خیلی سخت اما خودمم دارم میگم میگذره میگذره...
-
^~^
1393/12/27 01:19
دلم خونه برام معنی نداشت بی معنی بود.... حالا روزگار درس جدیدشو داد دل خونی هم ب من تدریس کرد. پاس کردنش مستلزم زمان ، زمان زمان، چیزی که کم دارم ! به گوش شنوا یه دل همراه یه انسااااان نیازمندیم ....
-
هرگز
1393/11/30 22:38
هرگز هرگز هرگز هیچ مردی، هیچ زنی را و هیچ زنی، هیچ مردی را نه عوض کرده و نه درست کرده است . .. این تحفه ای که شما می بینید ده بیست درصد بدتر می شود که بهتر نمی شود ..... بنابراین اگر با ده بیست درصد خرابتر شدن، می توانید او را بپذیرید، مبارکتان باشد ..... اگه نه بروید دنبال کارتان و رهایش کنید. .... قوی کسی است که, نه...
-
شب
1393/11/08 01:47
دوسٹ دارم خدا باشم فقط چند لحظه... خسٹم خیلے... قلبم ٹو سینم سنگینے عجیبے دارہ.. ہمین چند کلمہ بسہ ٹا یادگار بمونہ درد امشبم!!!
-
عبور
1393/11/03 00:38
ساعت صداش ثانیه هاش اعصاب خط خوردمو بدجور داره خط میزنه... عبور کردن و گذشتن از یک عمر زندگی سخت میتونه باشه ولی امکانش هست نمیخام ولی انگار مجبورم. اقای اجبار چند وقته شاید یک ساله یقیه پاره منو سفت و سخت گرفته و ول نمیکنه انگار پدر کشتگی با من داره...!!! بهار دوست دارم دوردونه ی من بهار من چند روزه غافلم ازت دعام کن...
-
پ .یاهو . کام
1393/10/28 12:48
امروز الکی اومدم اینجا صندووق پستی ام رو خوندم... :))) کلی خندیدیم با سمانه ... خوب چه فشاری روت اومده میای میخونی و مینویسی من روانی ام :)) خداییش خیلی مهمم خعلی که یارو اومده وقت گذاشته و از خودش حرف دررررررر کررررده البته نه از دهنش از یه جای دیگش ;-) کم حرص بخور برادر مرد دیگه وجود نداره اخه یارو ریده ایمیل هم...
-
هیچ و پوچ
1393/10/27 22:44
راست میگن بند کیفت و این حرفاااا…… :/ زمونه ی بدی شده به مولا ... برادر به خاهر خودشم رحم نمیکنه!!! یکی از برادرامو دیشب خاک کردم با دستای خودم. حوصله نوشتن از هیچ دری رو ندارم احتمالن تصمیم جدی بگیرم. توکل به خدا... نمیدونم چی بگم جز اینکه باید ریسک کنم.
-
:-\
1393/10/06 22:38
برادر من چیزی نیست ک شمارو ناراحت کنه... سخت نگیر!! بگذر و برووووو... راستی مرد باش. اینقد ک یه زن روت بتونه حساااب کنه! امروز با بهار حرف زدم .. فک میکردم مادرم قابل اعتماده واااای ک راسته وقتی از چشم بیفتی از چش همه میوفتی… ننم انگار از صد تا دشمن بدتره...واییییی واااایییییی اینا کین دیگ , انگار سر راهیم من......
-
:(
1393/09/26 16:22
دخترای این دوره زمونه چقد خوشبختن... جز بهااااررررر :( دلگیرم از ننم از بابام ... از خدااااااا بخاطر الان خودم نه... به خاطر بهارم !
-
تشخیص
1393/09/26 16:16
امروز رفتم آزمایش دادم هپاتیت... ترسیدم.. از کسی گله مند نیستم جز توووووووووو خداااااااا اون دنیایی هم هست آره؟؟!؟؟؟!!!!!! خب چش تو چشت میشم.. باید جوابمو بدی.. من ۱۶ سالم بود الان بهار ۱۱ هوووی خدااااا جوابمو بده !!!! گناه ناکرده رو پای ما نوشتی؟؟ صلاحو تو بهتر میدونی؟ نابودی یک عمر من یک عمر بهاررررر تو تشخیص...