نگاه زیبا

لحظه ها میگذرند و دیگر بازگشتی نخواهد بود...

نگاه زیبا

لحظه ها میگذرند و دیگر بازگشتی نخواهد بود...

آخرین باره

♫♫♫

از دست من میری از دست تو میرم

تو زنده میمونی،منم که میمیرم

تو رفتی از پیشم دنیامو غم برداشت

برداشت ما از عشق با هم تفاوت داشت

این آخرین باره من ازت میخوام

برگردی به خونه

این آخرین باره من ازت میخوام

عاقل شی دیونه

♫♫♫

اونقد بزرگه تنهایی این مرد

که حتی تو دریا نمیشه غرقش کرد

من عاشقت هستم اینو نمیفهمی

یه چیزو میدونم که خیلی بی رحمی

همیشه میگفتی شاهی گدایی کن

ظالم بمون اما مظلوم نمایی کن

هرچی بدی کردی پای من بنویس

نتیجه ی این عشق بازم مساوی نیست

ﻣَﺮﺩ

ﻣَﺮﺩ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺑﺎﻳﺪ :
ﻗﺪ ﺑﺎﻻﻱ 185
ﭘﻮﻟﺪﺍﺭ
ﺁﺷﭙﺰﻳﺶ ok
ﻇﺮﻓﺎﺭﻭ ﻣﺮﺗﺐ ﺑﺸﻮﺭﻩ !!
ﺑﻪ ﻣﺎﻣﺎﻧﺶ ﺑﮕﻪ ﻫﺮ ﭼﻲ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﺑﮕﻪ !!


نمیتونم


نمیتونم ولی نمیذارم....


خواندنی

پسر جوانی در کتابخانه از دختری پرسید:

«مزاحمتان نمی شوم کنار دست شما بنشینم؟»

دختر جوان با صدای بلند گفت:

«نمی خواهم یک شب را با شما بگذرانم»

تمام دانشجویان در کتابخانه به پسر که بسیار خجالت زده شده بود نگاه کردند.

پس از چند دقیقه دختر به سمت آن پسر رفت و در کنار میزش به او گفت:

«من روانشناسی پژوهش می کنم و میدانم مرد ها به چه چیزی فکر میکنند،

گمان کنم شمارا خجالت زده کردم درست است؟»

پسر با صدای بسیار بلند گفت:

«200 دلار برای یک شب!!؟ خیلی زیاد است!!!»

وتمام آنانی که در کتابخانه بودند به دختر نگاهی غیر عادی کردند،

پسر به گوش دختر زمزمه کرد

« من حقوق میخوانم و میدانم چطور شخص بیگناهی را گناهکار جلوه بدهم!!»

پاک شدن عشق!

قاصدک ها شانه خالی کرده اند

دوستت دارم ها توی دلم حیران مانده اند

شاید هم راه خانه ات از حافظه باد پاک شده!

هرچه هست

کوهها هنوز مثل کوه ایستاده اند

زمین هم همچنان گرد است

آب هم از آب تکان نخورده

فقط انگار کسی عشق را

از تمام قصه ها پاک کرده!


"گیلدا ایازی"

الکی


من فقط عاشق اینم حرف قلبتو بدونم
الکی بگم جدا شیم تو بگی که نمیتونم

من فقط عاشق اینم بگی از همه بیزاری
مثل روز پیدام نشه تا ببینم چه حالی داری

من فقط عاشق اینم عمری از خدا بگیرم
اینقدر زنده بمونم تا به جای تو بمیرم.

من فقط عاشق اینم ، روزایی که با تو تنهام
کار و بار زندگیمو بزارم برای فردا

من فقط عاشق اینم وقتی از همه کلافم
بشینم ی گوشه ی دنج موهای تو رو ببافم

عاشق اون لحظه ام که .... پشت پنجره بشینم ،
حواست به من نباشه تو رو دزدکی ببینم

من فقط عااشق اینم عمری از خدا بگیرم
اینقدر زنده بمونم تا به جای تو بمیرم

من فقط عاشق اینم عمری از خدا بگیرم

اینقدر زنده بمونم تا به جای تو بمیرم


آهنگ وبلاگم!


دنیا کوچکتر از آن است

دنیا کوچکتر از آن است
که گم شده‌ای را در آن یافته باشی
هیچ کس اینجا گم نمی‌شود
آدم ها به همان خونسردی که آمده‌اند
چمدانشان را می‌بندند
و ناپدید می‌شوند
یکی در مه
یکی در غبار
یکی در باران
یکی در باد
و بی رحم ترینشان در برف
آنچه به جا می‌ماند
رد پائی است
و خاطره‌ای که هر از گاه پس می‌زند
مثل نسیم سحر
پرده‌های اتاقت را

"عباس صفاری"

شلیک

تا آخر عمر
درگیر من خواهی بود

و تظاهر می کنی که نیستی...


مقایسه تو را
از پا در خواهد آورد

"من"

می دانم به کجای قلبت
شلیک کرده ام

"تو"

دیگر
خوب نخواهی شد...


افشین یداللهی

شب

ساعت ۳:۲۳ دقیقه ست...

یاد اولین پست وبلاگم افتادم!

گاهی بیخابی میاد، سراغم... بیخابی هایم گاهی رنگارنگ هستن که سیاهی شب را برایم به روشنی و دلپذیری روزهای  اول بهار میکنند...

و...

گاهی هم بیداری هایم  به اندازه ی سیاهی شب، تاریک و مخوف و البته غم انگیزه است....

باز معده ی ناسازگارم سازش را با سردردهایم هماهنگ کرده و هی می نوآزد، آن هم دوزله:-S واااااالا....

با خودم

چرا نمیتونیم همونطور که هستیم باشیم!!

همونطور که رفتار میکنیم باید انتظار داشته باشیم همونطور هم درقبالمون رفتار شه !!!!

وقتی میتونیم طوری رفتار کنیم که دچار عذاب وجدان شیم پس چرا؟؟!!!؟؟؟؟!

کی باید یاد بگیرم میتونیم دوستای جدیدی داشته باشیم بدون طرد دوستای قدیمی!!!"یا که نادیده گرفتنشون"

راستگویی هم شعار شده !!!


تا عهدی شکسته نشود و اگر هم می‌شکند، ما شکننده آن نباشیم.

دنیا را با زیبایی‌هایش ببینیم.

ولی عادت جلوی همه ی این حرافا رو میگیره!

انگار ترک عاااااااادت واقعاً....