نگاه زیبا

لحظه ها میگذرند و دیگر بازگشتی نخواهد بود...

نگاه زیبا

لحظه ها میگذرند و دیگر بازگشتی نخواهد بود...

اسفند نودهفت

چقدر گاهی آدمِ بدی میشوم 

ولی انگار هیچ وقت آدم خوبی نمیشوم


ولله ... آخه ب تو چه که خدا چطور جواب کیو چطور میده ...

زن بیچاره خدا چه تو دهنی بدی بهش زد ، خب اصلا به من چه


بی هدف مینویسم

بی هدف زندگی میکنم

انگار زندگی نمیکنم فقط زنده ام ...

تنها کارم شده ماه به ماه برم اقدسیه ، اونم برای ترمیم ناخنام 


همین...

توی سن کم سی سالگی  سن کممممممممم سن کمو خوب اومدم ، حالا....هرچی...

مثل پیرمردا خب چیه دوست ندارم بگم پیرزن ، دوست دارم برگردم ده سال پیشم نه یازده دوازده سال پیش نهههههه از دبیرستان شروع کن خدا میشه ؟؟؟؟

خودم میدونم چهل سالم میشه و همینم ک هستم هیچی به هیچی...

اصلا مگه قرار دکتر شم 

نه فقط دوست دارم مسیرمو یه جور دیگه انتخاب کنم ...