نگاه زیبا

لحظه ها میگذرند و دیگر بازگشتی نخواهد بود...

نگاه زیبا

لحظه ها میگذرند و دیگر بازگشتی نخواهد بود...

خاطرات

خاطرات را باید سطل سطل از زندگی بیرون کشید…
خاطرات نه سر دارند ، نه ته !!!
بی هوا می آیند تا خفه ات کنند…
می رسند گاهی وسط یک فکر ، گاهی وسط یک خیابان….
و گاهی حتی وسط یک صحبت سردت می کنند ؛
رگ خوابت را بلدند !
زمینت می زنند…
خاطرات تمام نمی شوند ، تمامت می کنند…!!!
خاطرات را باید سطل سطل از زندگی بیرون کشید…

دارم یاد میگیرم خاطراتمو  سطل سطل بیرون بریزم....

باید زودتر اینکارو میکردم .

الان راحتم ذره ای خاطره ندارم .. از هزار فرسنگی خاطراتمم نمیگذرم!
دیگه هیچ نشونه ای نذاشتم!
دیگه جایی نمیرم که خاطراتمو تازه کنه!

خاطراتمو سطل سطل از زندگیم بیرون کشیدم!