نگاه زیبا

لحظه ها میگذرند و دیگر بازگشتی نخواهد بود...

نگاه زیبا

لحظه ها میگذرند و دیگر بازگشتی نخواهد بود...

مهم نیست

اصلاً مهم نیست کی اینجا رو میخونه و چه فکری میکنه ..

مهم اینه که مینویسم تا فراموش نکنم ....

شمال زورکی فک نمیکنم با حال باشه !

ولی خُب هوا خیلی خوبه ..

ظهر واسه نهار مهمونیم و بعد راه میافتیم !

فک کنم توی راه خیلی بهمون خوش بگذره ! ولی اصلاً اونجا رو دوست ندارم !

وقتی میگن خوشی میزنه زیر دلت ... همینه !

یه مسیج سیو شده دارم هر بار نگاش میکنم سرشار از تنفر میشم !

نمیدونم چرا پاکش نمیکنم !

ولی خوب پاکش نمیکنم !

چقدر بدم میاد کسی منت سرم بزاره ! 

ببین خدا ..هیچی بیخیال !

یه کم به هم ریخته نوشتم ..

میترسم زمان بگذره خودم ندونم با کی بودم واسه چی نوشتم!