نگاه زیبا

لحظه ها میگذرند و دیگر بازگشتی نخواهد بود...

نگاه زیبا

لحظه ها میگذرند و دیگر بازگشتی نخواهد بود...

:|

من پی هوس بودم:|

من.من.من.من.کجای کارم هوسبازی بود.کجای کارم کثیف بود.

الان نوشتن هم منو آرومم نمیکنه:|

                             ازت شاکیم خدایِ من 

چیزی که مُرد دلم بود.

سیاه تن کردنمم الان آرومم نمیکنه.

زمان ................................................هم دل سیاهپوشمو از عزا در نمیاره.

بهتره خودم بمیرم.آره این بهتره.

نوشتم تا وقتی برمیگردم دلم نسوزه که چرا به دلم رحم نکردم.

چون محکوم شدم !!!

به هوسبازی:((

چقدر سخته گناهکار نباشی و محکوم شی.

نوشتم تا فراموش نکنم.تا دیگه خودم ،با خودم بازی نکنم.

نوشتم تا باز دلم دوباره نلرزه:|


چیزی ازاحساسم نموده دیگه.

پایان راه کاملاً پیداست!

می دهم قابش کنند کنایه هایت را به رسم یادگاری.

و به همان دیوار میاویزمش!جای همان حرفهای قشنگت . . .