بعضی خاطرات خیلی عجیبند...
گاهی اوقات میخندیم به روزهای که گریه می کردیم ....
گاهی گریه می کنیم به یاد روزهایی که می خندیدیم......
امروز منتظر یه اشاره ام تا همه ی خاطراتم را دور بریزم و یا شاید هم زنده کنم!
فکر میکردم روزگار از من گلایه بیشتر داشته باشد!
همیشه پر بودم از گلایه های کلیشه ای ...
روزگاری که روزهایم را میدید و هیچ دم نمیزد!
الان هم دم نمیزند!
دم نزدن ینی این که فراموش شدم!
میدانی امروز روز من است یا دلم را برمیدارم و میبرم!
یا دلم را همینجا دفن میکنم!